آرشیو عکس ها و خاطره ها > خاطرات تور جنگل پیسه سون

  سارا محبی نوشته:

هر سفر برای خودش خاطراتی به همراه داره و تجربیاتی خاص اون سفر که هر دو میتونه به نحوی توی زندگیت تأثیر گذار باشه. وقتی یاد پیسه سون می یوفتم قلبم تند تند میزنه و اینکه چه تجربه ی بزرگی رو این سفر به من هدیه داد حس شعف بهم دست میده...

تجربه به من ثابت کرده از نگاه اول هم سفران میشه هیجان سفر رو حدس زد ، از نگاه اول بچه های پیسه سون کاملاً میشد برق هیجان رو دید و این فوق العاده بود برای اینکه همه چیز خوب شروع بشه و عالی شروع شد. هیجان واقعی وقتی شروع شد که به طبیعت نزدیک و نزدیکتر می شدیم ، از سرسبزی کوه و دشت و دمن تا دریا و غروب و خورشید و بسیاری از چیزهای دیگه که زبان من قادر به گفتنش نیست ...

خدای من همه ی این ها داشتند خاطراتی فراموش نشدنی رو در ذهن من ثبت می کردند و تماماً سعی من بر این بود که سهم خودمو به بهترین شکل اجرا کنم .

وقتی به پیسه سون رسیدیم دشتی وسیع مقابلمون قرار داشت ، زیبا ، بکر ، رویایی و این همه زیبایی واقعاً وسوسه انگیز بود تا آدمو به جمع کردن این همه زیبایی تحریک کنه که تا همیشه داشته باشیش و در کنارت باشه ، اما افسوس که این قشنگی ها چیزی جز جادوی حیرت انگیز طبیعت نیست ...

و اولین تجربه ی من در هم آغوشی با طبیعت در حال ثبت شدن بود ، از سر شب شروع شد از نسیم خنکی که از لابه لای برگ ها ، درخت ها و طبیعت به تنم می خورد و جونی دوباره بهمم می داد تا گرمای آتیشی که به دست دوستان خوبم شعله ور می شود و وجودشون و انتقال تجربه و آگاهیشون به هم دیگه گرماشو لذت بخش تر می کرد، کسانی که چند ساعت بیشتر از آشنا شدن باهاشون نمی گذشت اما انصافاً انگار سال ها بود هم دیگرو میشناسیم.

این لذت تا صبح با در کنار هم بودن و خوابیدن در دل طبیعت ادامه داشت  و باید خودمونو آمده می کردیم برای 6 ساعت پیاده روی در دل جنگل ، در دل طبیعت ، همه چیز عالی و پرانرژی و هیجان انگیز شروع شد، البته با تیمی که ما داشتیم و لیدرهای مسئول و فوق العاده غیر از این انتظار نمی رفت ...

انقدر شگفتی در سر راهمون بود که  موقعیتی فراهم کرد برای شکرگذاری، برای کسب نعمت فراوان ، چشمم به هر جایی که می خورد حیرت زده میشدم از این همه زیبایی از این همه عظمت و بزرگی.

در نهایت به آبشار ویسادار رسیدیم که خودش به تنهایی میتونست حال و هوای دیگه ای رو بهت بده، از زیبایی و هیجان. که خوشبختانه من و چند نفر از دوستای خوبم لذت لمس کردنشو  از دست ندادیم و از این بابت خیلی خووشحالیم ...

وقتی به سمت تهران برمی گشتیم خوشحالی تو چهره ی همه ی دوستام مشخص بود و ماشالله به این همه انرژی که تموم نشدنی بود تا لحظه ی آخر همه می خواستن از وجود هم بهره ببرن و بردن و ثبت کردن این همه خاطره رو این همه دوست داشتنو ، این همه هیجان و مهربونیو ...

دوستای خوبم مرسی از این که به من یادآوری کردین که میشه بی بهونه عااشق بود و نیازی نیست برای لذت بردن از وجود هم دیگه دنبال بهونه و قدمت بگردیم ....

گاندوی عزیز ،ممنونم بابت فراهم کردن این شرایط ، عمار عزیز ، زهرای مهربون و مهسای دل نشین مرسی بابت همه ی زحماتتون... 

  آروین نوشته:

همیشه تعطیلات خرداد یکی از بهترین فرصتها یی هستش که در طول سال برای رفتن به یه تور چند روزه وجود داره . امسال هم همانند سالهای پیش تصمیم گرفتم که از این فرصت که زیاد پیش نمیاد استفاده کنم و خوشحالم که تو انتخابم اشتباه نکردم . واقعا همون چیزی که دوست داشتم انتخاب کردم تا مثل سالهای پیش یکی از بهترین تورهام رقم بخوره.

یه اکییپ یکدست با بچه های خوب و لیدر فوق العاده در یک منطقه زیبا بکر و خوش اب و هوا . از همه جالبتر خاطره زیبای بازی پانتومیم در طول مسیر تا پیسه سون و اجرای مجدد کلمه کلیشه توسط یکی از دوستان گل اکیپ که خب ماشالله همه تونستیم خیلی زود به جواب برسیم . چون بازی بچه ها واقعا قوی بود.

یه چیزی که الان یادم میاد شب کمپینگ لیدر اسامی بچه ها رو که چیده بود تو یه چادر اعلام میکرد یه چادر بین همه به دیوار خراب خونه خان از همه نزدیکتر بود .ما که رفتیم فقط اون چادره باقی مونده بود میدونین چرا؟ اثرات طوفانهای اخیر در تهران و امکان سقوط آجر در صورت وقوع طوفان . ما که میخواستیم بخوابیم به اتفاق هم چادری ها بحث در گرفت که پاها رو بزاریم سمت دیوار که لااقل زنده بمونیم. ولی بعد اتفاق نظر حاصل شد که نه بزار سرمونو بزاریم که بهتر از زنده موندن و ناقص شدنه. اینم از نمک اون شب که خیلی خوش گذشت.

از مسیر راهپیمایی واستون بگم که واسه من بسیار مناسب زیبا و بکر بود و مناظر زیبا و بدیع در طول مسیر همراه با تدارکات و زمانبندی خوب لیدر گروه همه خاطره خوب بود و به یاد ماندنی.  

 ژیلا نوشته:

وقتی که دلت از غوغا و آلودگی شهر می گیرد، منتظر فرصتی هستی که دو سه روز از درس و کار و زندگی ماشینی و روزمره ی شهری فاصله بگیری و در دامان طبیعت به آرامش برسی. تعطیلات خرداد یکی از همان فرصت های مناسب برای سفر و کسب آرامش است. (البته به شرطی که مقصد سفر را به درستی انتخاب کرده باشی؛ چون بعضی از مقاصد حسابی شلوغ و پر ترافیک بوده و نه تنها به آرامش نمی رسی، بلکه به جز خستگی سوغات دیگری هم از سفر به همراه نخواهی داشت)

به همین منظور، در تعطیلات امسال (خرداد 93) من گروه گردشگری گاندو و تور دو روزه ی جنگل پیسه سون را انتخاب کردم و با دوستان جدید و خوش سفرم دو روز به یادماندنی را در این منطقه ی رویایی گذراندم.

گروهی کاملا یکدست و خوش اخلاق، لیدرهایی حرفه ای و خوش برخورد (عمار، مهسا و زهرا)، منطقه ای بی نظیر و تجربیات جالبی که در تور کسب کردم از جمله آتشونی، شب مانی و کمپ در ارتفاعات جنگلی همراه با لالایی پرندگانی که نیمه شب آواز می خواندند (!) و پاسبانی سگ هایی که محافظان ما بودند، پیاده روی در جنگلی بکر و زیبا، تماشای گله های اسب؛ و البته تجربه ای که بابت تماشای خرس قهوه ای کسب نکردم و افسوس آن در دلم باقی ماند ...

همه و همه دو روز خاطره انگیز و فراموش نشدنی را برای من رقم زد.

باتشکر از همسفران خوبم و گاندوی عزیز که این دو روز فوق العاده را برای من خلق کرد. 

  سیما واعظ نوشته:

تور دو روزه پیسه سون سفر "به یاد ماندنی" ای شد. "به یاد ماندنی" به معنای واقعی کلمه نه یک واژه "کلیشه ای" (البته این کلمه کلیشه سوژه پانتومیم اتوبوسیمون هم بود).

26 نفر خوش اخلاق و خوش سفر و تور لیدرهایی که برای برای راحتی این 26 تا واقعا سنگ تموم گذاشتند. فقط این رو هم بگم که من یا یه روحیه داغون 14 خرداد بلند شدم و شب پونزدهم خیلی چیزا عوض شده بود. به جز معجزه طبیعت هم صحبتی با نا آشنایان دوست داشتنی این سفر "حال"ام رو "خوب" کرد امیدوارم "حال" همشون "خوب" باشه.

برای اطلاع از برنامه سفر تور جنگل پیسه سون روی جنگل پیسه سون کلیک کنید.